از نظر تكنولوژيكي هدف از اكتشاف يافتن و استحصال ذخاير معدني جديدي است كه قابليت بهرهبرداري اقتصادي از آنها وجود داشته باشد و منظور اساسي در اين راه يافتن حداكثر مقدار ذخاير در حداقل زمان با حداقل هزينه است. اين مهم با يك برنامه كامل زمينشناسي و اكتشافي شروع ميشود.
علوم زمينشناسي و اكتشاف معدن از هم جداشدني نبوده و بخصوص در اين ميان اكتشاف معدن به گونهاي كه تعريف گرديده مطرح شده باشد. در اين صورت تفكيك مباحث اين دو از هم ممكن نبوده و بدون شناخت زمينشناسي ناحيه عملاً اكتشاف غيرممكن ميگردد. نحوه شكلگيري حوضههاي رسوبي، شناخت رخساره سنگي، تركيب و زمان تشكيل آنها، نحوه فعاليتهاي ولكانيكي و ماگماتيكي، تكتونيك حاكم بر ناحيه، شرايط فيزيكوشيميايي محيط و همآبندي مواد با هم در امر اكتشاف حائز اهميت بوده و امر اكتشاف را سهولت ميبخشد حتي در بيشتر موارد تركيب در ميزان آلكاليها و سيليس موجود در ماگماي تشكيل دهنده بر بارور و نازا بودن توده حاصل از آن ماگما رهنمود و مراحل اكتشافي را بسيار كوتاه مينمايد. لذا عدم شناخت بر پديدههاي زمينشناسي ممكن است سبب صرف هزينههاي خارج از عرف و بكارگيري نيروي انساني بيش از حد، هم در معدن و هم در صنعت گردد. با توجه به اين مهم در مجموعه نگاشته شده كه حاصل پيجويي ناحيهاي است ابتدا مختصري بر زمينشناسي ناحيه اشاره وزايش كاني و كانسارها در جريان اين پديدهها مشخص و شرح داده شده و سپس براي هر محدوده معدني برنامه اكتشافي مشخص گرديده است. اميد است كه اجراي ادامه مطالعات در هركدام از مناطق معرفي شده مثمر ثمر بوده و ديدگاهي در كيفيت عمومي كانسارها بدست آيد.